سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که در حال جستجوی دانش مرگش در رسد، در حالی خدا را ملاقات می کند که میان او و پیامبران جز درجه پیامبری فاصله ای نباشد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

وقتی حرف راست میزنید فقط انسانهایی از دست شما ناراحت میشوند که تمام  زندگیشان بر دروغ استوار است


  
  

پژوهشگر موسسه کیهان گفت: در آخرین جلسه بازپرسی ادله کافی به بازپرس پرونده ارائه کردم اما اگر دادسرا مبادرت به صدور کیفرخواست کند، شاه‌کلید اسنادم را به دادگاه ارائه می‌کنم.

به گزارش خبرنگار حقوقی قضایی باشگاه خبرنگاران؛ "‌پیام فضلی‌نژاد" امروز برای ارائه آخرین دفاعیات خود درباره اتهام ایراد افترا و نشر اکاذیب علیه اسفندیار رحیم مشایی با شکایت ریاست جمهوری در دادسرای فرهنگ و رسانه حاضر شد و 30 صفحه لایحه دفاعیه به همراه یک فایل صوتی از مشایی و اسناد مکتوب خود را به بازپرس شعبه 12 ارائه کرد.

پیام فضلی‌نژاد در گفتگو با باشگاه خبرنگاران، درباره آخرین جلسه دفاعیه خود گفت: این جلسه از ساعت 11 تا 13 امروز به طول انجامید که علی‌رغم اعلام علی اصغر حسینی، وکیل شخصی آقای اسفندیار رحیم‌مشایی، مبنی بر اینکه شخص وی شکایتی از پژوهشگر کیهان نداشته است، مطالعه اوراق پرونده، کذب بودن این ادعا را نشان داد.

وی ادامه داد: مشایی در مورخه 10 تیر 1391 نامه‌ای به معاون حقوقی رئیس‌جمهور نوشته‌ و در آن خواهان تعقیب کیفری اینجانب به اتهام نشر اکاذیب، ایراد افترا و تشویش اذهان عمومی به سبب نگارش مقاله "آیت‌الله علیه ماسون‌ها" شده‌اند که نامه مذکور در پرونده موجود است اما با همه این مستندات، وکیل شخصی رحیم‌مشایی در جریان همه اقدامات قضایی مشایی نیست.

پژوهشگر موسسه کیهان با تاکید بر اینکه "از نقطه‌نظر فکری، مشایی فراماسون است" تصریح کرد: در این جلسه انتقادات به روند دادرسی و تشریفات قضایی در حضور وکیل ریاست‌جمهوری به بازپرس منعکس شد؛ همچنین در این جلسه اسناد و ادله کافی به بازپرس ارائه شد، اما اگر دادسرا مبادرت به صدور کیفرخواست کند، شاه‌کلید اسنادم را به دادگاه ارائه میکنم.

فضلی نژاد افزود: این سند یک فایل صوتی 2 ساعته شامل افشاگری تکان‌دهنده درباره فرقه مشائیه بوده اما هویت فرد افشاگر فعلا نزد من محفوظ است.

نویسنده کتاب "ارتش سری روشنفکران" درباره سرانجام این پرونده قضایی اظهار داشت: به خاطر پرهیز از شائبه‌های سیاسی و با توجه به اینکه روند رسیدگی به این پرونده نزدیک به 2 سال طول کشیده است، به زعم من رای نهایی باید پیش از انتخابات انشاء شود.

وی افزود: از قوه قضائیه انتظار می‌رود که درباره این پرونده که ناظر بر فساد فکری رحیم مشایی است تا پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری تعیین تکلیف نهایی کند و پیش‌بینی من این است کهاگر دادستانی تهران مبادرت به صدور کیفرخواست و ارجاع پرونده به دادگاه بدوی کند، مشایی دادگاه را می‌بازد، همانطور که وی دادگاه کیهان را نیز باخت، علی‌رغم اینکه گفته بود اگر کیهان را محکوم نکنم مسلمان نیستم!

پژوهشگر موسسه کیهان گفت: اسناد ارائه شده به دادسرای فرهنگ و رسانه برای صدور قرار منع تعقیب اینجانب از حیث دلیل و مستندات کفایت می‌کند و در آخرین دفاع نیز یادآور شدم که امیدوارم نتیجه رسیدگی فارغ از اینکه چه حکمی درباره بنده صادر می‌شود، برای افکار عمومی حکایت از یک بررسی جامع و منصفانه قضایی داشته باشد کما اینکه رای محکمه جمهوری اسلامی هرچه باشد، برای همه ما لازم‌الاتباع و محترم است.

فضلی‌نژاد تصریح کرد: مجموعا بیش از 60 صفحه اسناد و ادله همراه 2 لایحه دفاعیه در 3 جلسه بازپرسی تقدیم دادسرا شده است.

نویسنده کتاب "ارتش سری روشنفکران" با بیان اینکه "همگرایی فکری با ماسون‌ها" با "عضویت در تشکیلات فراماسونری" فرق دارد، اظهار داشت: آنچه از ادله و قرائن و شواهد موجود برمی‌آید و من نیز برای بازپرس توضیح دادم این است که "فرقه مشائیه تداعی‌گر یک گفتمان ناقص‌الخلقه ماسونی است" و البته این با عضویت لیدر آن در تشکیلات فراماسونری فرق دارد.

وی افزود: درباره عضویت مشایی در لژهای ماسونی تاریخ قضاوت خواهد کرد اما معتقدم مشایی در حد و اندازه‌ای نیست که وی را داخل لژهای فراماسونری راه بدهند و این حلقه بیشتر نقش یک تبلیغات‌چی برای ایجاد بحران گفتمانی در ایران را دارد.

فضلی‌نژاد همچنین با انتقاد دوباره از روند دادرسی این پرونده گفت: تا صدور رای و اعلام تصمیم قضایی بازپرس، اجازه بیان جزییات روند تحقیقات مقدماتی پرونده را ندارم؛ هرچند به آن معترضم و امروز نیز به بازپرس محترم خاطر‌نشان کردم که مراتب اعتراض به دادستان محترم کل کشور که حقیقتاً همواره دغدغه اجرای عدالت قضایی را دارند، منعکس خواهد شد.

گفتنی است؛ پیام فضلی‌نژاد در 3 جلسه 10 آذر، 17 دی 1391 و جلسه امروز 31 فروردین 1392 در شعبه 12 بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه به دفاع از خود در برابر شکایت معاونت حقوقی ریاست جمهوری به اتهام ایراد افترا و نشر اکاذیب علیه اسفندیار رحیم مشایی پرداخت. بدین ترتیب، بازپرس پرونده در روزهای آینده باید قرار قانونی درباره این پرونده را صادر کند.


  
  

باکو بعد از سال 1319  خورشیدی (1940 میلادی) همواره نقش ریگای شوروی را علیه ایران برعهده داشته است. روسیه که در دوره تزار توانسته بود، اراضی قفقازی ایران و بخصوص جمهوری آذربایجان را اشغال کند، از باکو به عنوان اصلی‏ترین مرکز برای گسترش جریان شوروی‏گرا و تجزیه طلب در آذربایجان ایران استفاده می‏کرد. به بیان دیگر شوروی در اندیشه تجزیة‌ آذربایجان ایران و منضم کردن آن به خاک خود بود و در اجرای این طرح، باکو نقش اصلی را برعهده داشت. بر این پایه  دشمنان ایران نام اران و شروان تاریخی را به "جمهوری آذربایجان "تغییر دادند که بتوانند در مرحله بعدی به هدف شوم خود در تجزیه تبریز از ایران دست یابند.

 تلاش شوروی برای تجزیة آذربایجان ایران در دورة جنگ دوم جهانی از طریق ابداع نظریة ضد اسلامی «پان آذریسم» و ایجاد حکومتی دست نشانده (فرقة دمکرات) ناکام ماند و هزاران تن از وابستگان فرقه به شوروی (باکو ) گریختند.

 بعد از انقلاب 1357 و با علنی شدن فعالیت احزاب و  گروه هایی مانند توده و فدایی خلق به نفع شوروی، صدها تن از وابستگان این احزاب و گروه ها به باکو رفتند...

 دولت شوروی با سازماندهی ایرانی‏های ساکن در جمهوری آذربایجان (بخصوص باکو) از آنها در امورات مختلف ضد ایرانی، از جاسوسی گرفته تا کارهای رسانه‏ای و تبلیغی و اقدامات تحقیقی استفاده می‏کرد

.پس از فروپاشی شوروی و روی کار آمدن سیستمی غربگرا، ضد اسلامی و ضد ایرانی در باکو، آمریکا میراث بر جای مانده از شوروی را در اختیار گرفت.

 بررسی فعالیت‏های پایگاه ضد ایرانی آمریکایی ریگا در باکو نشان می‏دهد که سازمان سیا ،  با پوشش عناوین و اصطلاحات حقوق بشری مانند نشست اخیر هم اندیشی تجزیه طلبان، دفتر مخالفان غیر خشونت طلب  و  دایر کردن کارگاه های آموزشی (جاسوسی) به جمع‏آوری، آموزش و تقویت مزدوران تجزیه طلب به اصطلاح هویت طلب پرداخته و می‏کوشد تا با ایجاد سرپل هایی در اطراف ایران، با داخل ارتباط برقرار  و جریان هایی را ایجاد نمایند. این جریان ها می‏توانند اهداف و افکار متفاوتی داشته باشند، که  طیف گسترده ای از جریان های فرقه‏ای  به اصطلاح هویت طلب  تا حتی سوء استفاده از احساسات طرفداران تیم فوتبال محبوب آذربایجان را  نیزدر بر می گیرد.

نقطة ‌مشترک این جریان ها، دامن زدن به تمایز قومی-زبانی، نفرت پراکنی قومی-زبانی، نژاد پرستی و ترک گرایی در قالب"پان ترکیسم" است که در فرایندی  چند ساله  باید ضمن درگیر کردن دستگاه های نظام با مسایل عدیده و تغییر فضا به ایجاد آشوب ها، ناامنی‏ها و خشونت‏های فزاینده در مناطقی چون آذربایجان و کردستان و خوزستان و بلوچستان، امنیت ملی ایران  را تهدید نمایدو  در پایان به هدف نهایی یعنی تجزیة ایران منجر شود.  
                            
فرجام سخن

درمجموع علل سیاست‏های ضد ایرانی دولت باکو را می توان به طور مختصر به شرح زیر جمع بندی کرد:

1- بر اساس دستور کار ایجاد خاورمیانه بزرگ، ایران کوچک همواره در دستور کار دشمنان ایران زمین بوده است .از نقشه سال  1978میلادی (مربوط به دوران پهلوی) برنارد لوییس انگلیسی به عنوان پدر تجزیه ایران گرفته تا نقشه های رالف پیترز و نقشه وزارت دفاع آمریکا،تقسیم ایران به 5 کشور کوچک آذربایجان،کردستان،خوزستان  و بلوچستان در دستور کار انیرانیان ها قرار دارد که نهایت تلاش های این افراد به صورت آشکار و پنهان علیه منافع ملی ایران بر این امر متمرکز شده که  مانع اتحاد مجدد سرزمین های جداشده شمال ارس با ایران شوند .دشمنان ایران زمین بر این اندیشه اند که با توجه به منابع عظیم نفت و گاز باکو، بازگشت سرزمین های از دست رفته قفقاز به ایران می تواند قدرتمندتر شدن بیش از پیش ایران را به دنبال داشته باشد. بر این پایه،  به کار گیری  و تامین مالی و تشکیلاتی مزدوران تجزیه طلب قومی در رسانه های فارسی زبان  و آذری زبان ماهواره ای و  فعالیت های  پرشتاب  تبلیغاتی حتی در عرصه های فرهنگی و ورزشی داخل ایران در همین راستا قابل ارزیابی است.

2- سیاست فرافکنانه خواست های قومی یکی از مهم ترین اهداف دولت باکو محسوب می شود. دولت باکو با جمعیت اندک 8 میلیونی از تنوع قومی - زبانی بسیاری برخوردار است.یک ونیم میلیون تالشی، تات و کرد ها ایرانی زبان ،نیم میلیون لزگی و جمعیت های پرشمار آوارها برخوردار است. این اقلیت های پرشمار در معرض فشار شدید نژاد پرستانه دولت باکو  حتی از کاربرد رسمی زبان مادری محرومند و  پتانسیل های فراوانی برای خواست های قومی و پیوستگی با ایران برخوردارند.لذا دشمنان ضد ایرانی مستقر در باکو تلاش دارند  در هماهنگی با اهداف ضد ایرانی دولت آمریکا،پتانسیل تحریکات قومی خود را از شمال ارس به آذربایجان تاریخی به مرکزیت تبریز منتقل نمایند.

3- دولتمردان باکو به خوبی می دانند که اکثریت مسلمانان آذری جهان در ایران زندگی می کنند و اگر هر نوع اتحادی بخواهد اتفاق بیفتد این کشور کوچک آذری نشین جمهوری آذربایجان با جمعیت  کوچک آذری است که باید به مام میهن یعنی ایران با جمعیت عظیم آذری های ایران دوست ملحق می شود و برعکس آن اتفاق نمی افتد. پس دامنه تلاش های دولت باکو با همراهی آمریکا و اسراییل بر این هدف متمرکز است که سناریوی طبیعی و تاریخی  بازگشت جمهوری آذربایجان به ایران را با  اتحاد  جعلی به اصطلاح آذربایجان (جعلی) با آذربایجان واقعی (که با نام جعلی جنوبی می نامند) تغییر دهد.

4- سرقت فرهنگ و هنر ایرانی و تصاحب و ثبت آن به نام دولت باکو در میراث معنوی جهانی یونسکو، به عنوان هویت سازی جعلی فرهنگی، اقدام ضد ایرانی دیگری است که در راستای  سرقت میراث  فرهنگی و تاریخی سرزمین کهن ایران صورت می گیرد که به عنوان  بخشی از بستر سازی برای ادعاهای ارضی آینده قابل ارزیابی است. مشارکت در مالکیت آیین ایرانی نوروز، تصاحب نظامی گنجوی( که به گفته خود در اسرارنامه، زاده روستای "تا" در تفرش است)، تصاحب موسیقی عاشیقلار(که یادگار شاه اسماعیل صفوی است)، تصاحب هنر فرشبافی ایرانی و اخیرا تصاحب ساز "تار ایرانی" همگی گواهی هستند بر این مدعا.

5- جدایی عملی بیست ساله قره باغ و ناتوانی جمهوری باکو  از بازپس گیری قره باغ از کشور  کم جمعیت 2 میلیون نفری ارمنستان،فشار  و انتظار بسیار افکار عمومی آن سامان را همواره به همراه داشته است. از این روی ادعاهای ارضی باکو علیه تمامیت ارضی ایران می تواند انحراف افکار عمومی مردم جمهوری آذربایجان ازناتوانی دولت باکو در بازگشت قره باغ را به همراه داشته باشد.

6- با توجه به جدایی طبیعی سرزمینی نخجوان از سرزمین اصلی دولت باکو توسط ارمنستان، استقلال سرزمین قره باغ از دولت باکو،  فاصله  و قطع ارتباط بیشتر جغرافیایی نخجوان از سرزمین اصلی دولت باکو  را منجر شده که اتصال زمینی دو منطقه را  تنها از راه آذربایجان ایران ممکن می سازد.این نقطه ضعف، یکی از اهداف راهبردی چشمداشت دولت باکو به اشغال آذربایجان تاریخی ایران زمین است تا هم این جدایی جغرافیایی نخجوان از باکو جبران شود و هم اتصال  و دسترسی مستقیم به مرز مشترک با دولت ترکیه امکان پذیر باشد.

7- اغلب کارشناسان دیپلماتیک در این نکته اتفاق نظر دارند که عدم استفاده جمهوری اسلامی از اصل حقوقی «مقابله به مثل»، موجب تداوم جسارت های دولت باکو در  اجرای سیاست های ضد ایرانی با هماهنگی آمریکا و اسراییل شده است. الطاف یک سویه ایران از جمله ارتزاق منظم بیش از 40000 خانواده آذری با هزینه ملت ایران، اجازه تردد اتباع باکو به نخجوان از طریق خاک ایران، تامین رایگان برق و گاز باکو ونخجوان ، رفع یک طرفه روادید برای اتباع  جمهوری باکو و ... سیاست هایی است که نه تنها وا کنش مثبت طرف مقابل را به دنبال نداشته بلکه بر اساس ضرب المثل معروف(نیکی که از حد بگذرد، نادان خیال بد کند)  به گسترش پرشتاب فعالیت برنامه ریزی شده مزدوران تجزیه طلب با حمایت دولت باکو انجامیده است. نمونه های این فعالیت ها در برگزاری همایش های ضد ایرانی، حرکت های جمعی برنامه ریزی شده در سایت های اینترنتی و فضاهای مجازی و حتی توهین و فحاشی و شعار های تجزیه طلبانه در زمین های ورزشی هم قابل مشاهده است.

 اگر حاکمیت باکو و دستگاه های دولتی این حکومت با دشمنان تمامیت ارضی ایران روابط نزدیکی برقرار کرده و آنها را تحت حمایت سیاسی، تبلیغاتی و مالی قرار داده است، ایران نیز از این حق  طبیعی برخوردار است که  مقابله به مثل کرده و از «حکومت مستقل قره‏باغ» و سایر اقلیت های قومی جمهوری باکو مانند هواداران تشکیل «جمهوری تالش ـ مغان در سالیان و لنکران» یا فعالان تشکیل «جمهوری لزگستان در  بخش های زاگاتالا و بالاکن »  حمایت کند، یا اگر دولت باکو به فعالیت های ضد ایرانی  مرکز ریگای آمریکا در باکو پایان ندهد، ایران نیز می‏تواند بدون صرف هزینه‏ای، امکان فعالیت ایستگاه مشابهی علیه دولت باکو را به ارمنستان بدهد.

بی تردید تنها با تکیه بر اصل حقوقی «مقابله به مثل» می‏توان دولت باکو را وادار کرد تا سیاست های اشتباه خود را دربارة همسایة بزرگ خود ایران، اصلاح کند و این می‏تواند موجب تقویت و گسترش روابط تهران ـ باکو نیز شود.


  
  


روس های تزاری،کمونیست ها و هم اکنون پان ترکیست ها  جهت جلوگیری از ابراز تمایل مردم جمهوری آذربایجان برای بازگشت به سرزمین مادری بهترین راه را تحریف و وارونه نمایی تاریخ یافته اند. دولتمردان مسکو و باکو با جعل و تحریف تاریخ  وبا نادیده گرفتن تعمدی جنگ های پانزده ساله ایران و روس چنین ادعا می کنند که مردم شهرهای ایرانی قفقاز مانند گنجه و شروان و باکو و نخجوان با میل و رغبت خود به روسیه پیوستند تا در زیر پرچم روسیه زندگی کنند(!). امروز نیز همانند دوره کمونیسم، تربیت شدگان »مکتب تاریخ نگاری استالین« در باکو به تحریف تاریخ ادامه می دهند و با ستایش از چنگیز و تیمور و حتی با تطهیر آذری کشی های عثمانی ها چنین تبلیغ می کنند که مردم آذری از نژاد مغول و ترک تبار هستند ،هیچ قرابتی با ایرانیان ندارند ،فارس ها بزرگترین دشمنان آذری ها هستند و عهدنامه های ننگین گلستان و ترکمانچای را که منجر به اشغال سرزمین های قفقازی ایران توسط روسیه شد به عنوان عهدنامه هایی معرفی می کنند که »کشور خیالی آذربایجان!« را دو قسمت کرد و بین ایران و روسیه تقسیم نمود!این در حالی است که مطالعه متن این قرارداد های ننگین به سادگی روشن می نماید که هیچ نامی از آذربایجان برای مناطق اشغال شده روسیه برده نشده و نام آذربایجان با تحریف تاریخ در سال 1918میلادی برای اران و شروان تاریخی گذاشته شد تا بعدها بتوانند با آن ابزار، آذربایجان تاریخی با مرکزیت تبریز را از ایران تجزیه نمایند


  
  

هرچه از دست میرود بگذار برود...

چیزی که به التماس آلوده باسد نمیخواهم.....

هرچه باشد .. حتی زندگی


  
  

پس از ساعت ها مراسم ،با شعار «ناهار ناهار» حاظرین شروع شد تا جایی که بالاخره مسئولان مراسم، به توزیع ناهار بین مردم پرداختند. حدود 40 تا 50 هزار نفر از اقصی نقاط ایران به ورزشگاه آزادی آورده شده اند.

سرانجام پس از تبلیغات فراوان، جشنی که بنا بود با پول بیت‌المال ملت ایران در تهران از سوی دولت برگزار شود، برگزار شد و مردم از شهرهای گوناگون به تهران منتقل شدند تا جشن دولت را گرم کنند.

این مراسم با نام «تقدیر از دست‌اندرکاران ستاد تسهیلات سفرهای نوروزی» ‌که امروز پنجشنبه توسط دولت در استادیوم صد هزار نفری آزادی تهران برگزار شد که برخی حواشی آن به صورت لحظه به لحظه برای اطلاع مخاطبان گزارش می شود.
 
روابط عمومی ستاد تسهیلات سفرهای کشور با فرستادن پیامکی به نمایندگان مجلس از آن‌ها خواسته که بعد‌‌از‌ظهر امروز در جشن این ستاد در استادیوم آزادی حضور یابند.
 
‌در حالی که گروه‌های هنری در حال برگزاری مراسم هستند، در حدود 70 درصد ار ظرفیت طبقه اول ورزشگاه آزادی تکمیل شده ‌و در طبقه دوم نیز تنها 10 تا 15 درصد از ظرفیت تکمیل شده است. طبقه اول شصت هزار نفر و طبقه دوم، چهل هزار نفر ظرفیت دارد.
 
* بالگرد‌های هلال احمر در ورودی‌های ورزشگاه حضور دارند؛ همچنین دو فروند بالگرد دیگر ‌متناوب بر فراز ورزشگاه آزادی پرواز می‌کنند.
 
 در مواردی حاضران نسبت به سر دادن شعار و تشویق تیم‌های ورزشی اقدام می‌کنند. در این میان، تیم‌هایی از جمله استقلال، پرسپولیس و منچستریونایتد از سوی حاضران تشویق می‌شوند.
 
به رغم آنکه حاضران در ورزشگاه در بسیاری از موارد به صورت استانی جدا شده‌اند،تفکیک جنسیتی برای حضور مجزای مردان و زنان در ورزشگاه انجام نگرفته است.
 
* عمده حاضران با لباس‌ها و کاورهای هلال احمر در ورزشگاه حاضر شده‌اند و برای تمایز استان‌ها از کلاه‌های آفتابی با رنگ‌های گوناگون استفاده شده است.

‌یک تابلوی بزرگ از آرم سازمان هلال احمر در بخش مرکزی ورزشگاه از سوی حاضران در دست گرفته شده است.
 
* در چند بخش از ورزشگاه شعارهایی همچون سال حماسه سیاسی و اقتصادی و اللهم عجل لولیک الفرج نصب شده است.
 
* مراسم رقص محلی با حضور گروه‌های استانی ‌روی سکوی نصب شده بر دایره وسط ورزشگاه آزادی در حال برگزاری است.
 
 
شش عدد آمبولانس برای کمک‌رسانی احتمالی در خط دو میدانی کنار زمین ورزشگاه آزادی حضور دارند.
 
* ‌روی لباس‌های گروه‌های هنری برخی استان‌ها، آرم سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نقش بسته است.
 
اینها همه در حالی است که قرار بود همایش دولت، ساعت 10 صبح امروز در ورزشگاه آزادی برگزار شود، ولی به دلیل ‌تکمیل نشدن ظرفیت ورزشگاه،دیرتر ‌آغاز شده است.
 
* شمار بسیاری از نیروهای کاورپوش با رنگ‌های نارنجی راه‌داری، سرخ رنگ هلال احمر و دیگر آرم‌های سازمان‌های دولتی در  ورزشگاه آزادی هستند، نکته جالب توجه حضور شمار بسیاری از نیروهای هلال احمر کل کشور در ورودی‌های ‌ورزشگاه آزادی است.
 
* شماری از حاضران در مقابل درب ورودی، شعارهایی در حمایت از برخی تیم‌های فوتبال سر می‌دهند.
 
* ، انبوهی از بطری‌های آب معدنی در حوالی دربهای ورودی ریخته شده است. بر پایه این گزارش از ورودی بطری و برخی اقلام دیگر به درون ورزشگاه خودداری می‌شود و بر همین اساس ازحام زیادی از زباله در ورزشگاه به چشم می‌خورد
 
 
همچنین برای اجرای ‌مراسم، سکوی دایره‌ای رنگی در میان ورزشگاه برای اجرای مراسم ایجاد شده است. روز گذشته اخباری مبنی بر هزینه پانصد میلیونی به منظور ایجاد این سکو منتشر شده بود.


  
  

امریکا و دیگر مدعیان حقوق بشر در قبال کشتار مردم بیگناه پاکستان، افغانستان، عراق و سوریه سکوت میکنند اما بعد از چند انفجار در آمریکا ، همه دنیا را پر از جنجال میکنند. جمهوری اسلامی ایران به پیروی از منطق اسلام با هرگونه انفجار و کشتار مردم بیگناه چه در بوستون آمریکا و چه در پاکستان، افغانستان، عراق و سوریه مخالف است و آنرا محکوم میکند.

 


  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >